شبیه سازی وگاه شبیه سازیهای کاریکاتوری در اتفاقات پیرامون با نشانههای ظهور چه آسیبی به باورهای مردم میزند؟
یکی از آسیبهایی که مهدویت را تهدید میکند، مسأله تطبیق گرایی در نشانههای ظهور با اتفاقاتی است که رخ میدهد. اگر نشانههای ظهور را به خوبی نشناسیم، در اصل موضوع مهدویت دچار مشکل میشویم. بسیاری از دوستداران منجی از سر ساده دلی وارد این گود شده و گاهی راه به خطا میبرند، مثلا اینکه در روایات آمده که جنگ شام از نشانههای ظهور است و در زمان ما جنگی در سوریه رخ میدهد، بدون بررسی صحت و سقم روایت بلافاصله جنگ رخ داده در سوریه را نشانه ظهور اعلام کنند از همین دست ساده دلیهاست. نکته مهم اینکه که تطبیق این اتفاقات با نشانههای ظهور، زمانی که به بن بست میرسد اولین آسیب را به باورهای مذهبی مردم و محبین موعود میزند وگاه به ایجاد شبهه و یا انکار مهدویت منجر میشود.
تطبیق گرایی نشانههای ظهور توسط چه جریان یا گروههایی ئدامن زده میشود؟
اینکه این تطبیق گرایی از سوی چه کسی رخ میدهد گاه از سوی مؤمنان ساده دل است و گاه از سوی دشمنان موعود و مهدویت. به عقیده من بخش مهم و گسترده این تطبیق گرایی به دست دشمنان رخ میدهد. بعید نمیدانم که دشمنان مهدویت، احادیث و روایات مربوطه را بخوانند و به شبیه سازی اتفاقات عصر ظهور دست بزنند. اینکه در احادیث آمده است که احمد بن علی از خراسان قیام میکند یا سفیانی از شام، این فرصت را به دشمن میدهد تا از یک یا دو نسل قبل شروع به زمینه سازی برای شکل دادن نشانههای تقلبی ظهور بدهد. نامگذاری افراد در هر سرزمین و آماده سازی برای قیامیکه در تاریخ به نام آن منطقه آمده است، برنامه ریزی برای دشمنان را آسانتر میکند. در کتاب کمال الدین از پیشوای ششم(ع) نقل شده است که وقتی که حضرت یعقوب در حال احتضار بود، هشتاد نفر از بنی اسرائیل را فراخواند و گفت قبطیه بر شما مسلط میشوند اما منجی خواهید داشت که نام او موسی بن عمران است. وقتی بنی اسرائیل این روایت را شنید، فرزندان خود را عمران مینامیدند و از او میخواستند که فرزندانشان را موسی بنامند تا با سخنی که از یعقوب شنیده اند، تطبیق بدهند. در ادامه این روایت حدیثی از امام باقر(ع) هم نقل شده است که بعد از یعقوب، پنجاه موسی بن عمران دروغین متولد شدند. اگر ۳ هزار سال پیش جبهه باطل، شبیه سازی دورغین نشانه ظهور را بر خود روا میدید، در دوره ما بیشتر باید منتظر زمینه سازی برای شکل دهی نشانههای دروغین ظهور باشیم. توجه به این اتفاقات ما را محتاط تر میکند که بدانیم دشمن ما بیدار است و جریانها و روایتهای متون تاریخی ما را رصد میکند و هر روزنه ای برای نفوذ در عقاید مسلمین پیدا کند، استفاده خواهد کرد.
ما باید از تاریخ درس بگیریم، در طول تاریخ نمونههای متعددی از این نشانهسازیها داشته ایم که بی اساس بودن آن اثبات شده است. یکی از نویسندگان شیعی به نام علی بن یوسف حلی در کتاب«الاعداد القویه» خود مینویسد: بسیاری از نشانههای ظهور در زمان اتفاق افتاده است، مثل خراب شامات، کشته شدن عبدالله، کشته شدن پادشاه مصر و خراب شدن دیوار مسجد کوفه؛ این اتفاقات ۷۰۰ سال پیش رخ داده و در زمان ما نیز همین اتفاقات تکرار شده است! دقت در رویدادهای تاریخی ما را در پذیرش برخی مسایل محتاطتر میکند. زیرا اگر ما بپذیریم که جنگ سوریه همان خراب شامات است و ظهور منجی در این زمان رخ ندهد، چه پاسخی برای مردمیکه منتظر موعود هستند، خواهیم داشت؟
گاهی هدف خدمت به آستان امامت است، اما راه آن را بلد نیستیم. تکرار این نشانهها و تطبیق آنها با نشانههای ظهور سرکار گذاشتن مردم است. این بی منطقی است که برای ظهور حضرت ولیعصر(عج) مصداقسازی کنیم زیرا موجب باور زودگذر میشود اما ایمان برخی از افراد جامعه را در دراز مدت با چالش مواجه میکند و قطعاً ضرر آن بیش منفعت خواهد بود. بنابراین باید مراقب باشیم تا در میدان دشمن بازی نخوریم.
زودباوری در پذیرش نشانههای ظهور و عدم تمیز بین علایم حتمیو غیر حتمیکه منجر به سوء استفاده دشمن شده است. این نشانه سازی چه آسیبی به اصل مهدویت باوری میزند؟
نباید دشمن را «هالو» فرض کنیم. هر اقدامیکه بتواند صفوف متحد مسلمانان را تحتالشعاع قرار دهد، یک برگ برنده برای دشمن بیرونی است. نشانه سازی و تطبیق گرایی نیز یکی از همین برگ برندههاست. حضرت مهدی(عج) در توقیعی میفرماید: اگر شیعیان ما در وفای به عهد یکدل میشدند دیدار ما برای آنها به تأخیر نمیافتاد. این نقشه راه است که مسیر رسیدن به ظهور را برای ما ترسیم میکند و آن «اتحاد» است.
این اصل اتحاد است که کمر دشمن را میشکند اما همانطور که گفتم دشمن خواب نیست و صف متحد ما را با ایجاد درگیری بین خودمان بههم میزند تا به مقصد خود نزدیک شود. یکی از بهترین ترفندهای دشمن برای رسیدن به اهداف خود، فرقه سازی بر اساس نشانه سازی ظهور است. به عنوان مثال، داعش که محصول سیاست غرب بود، مدعی است که سپاه سفیانی است و برای باور پذیرکردن این ادعا از پرچم سیاه استفاده کرده و جنگ را به سوریه کشاندند. سناریویی که برای داعش نوشته شد، دقیقاً براساس روایات است. همه این اقدامات برای سوء استفاده از این نمادها و نشانههاست که در نهایت به تخریب اعتقاد شیعه ختم میشود.
آیا شبیه سازی تقلبی برای نشانههای ظهور به ظهور تقلبی نیز منجر خواهد شد؟
قطعاً هدف اصلی دشمن ظهور تقلبی است. کمااینکه در ماجرای بابیت که در گذر زمان فرقه بهاییت را به دنبال داشت، همین ترفند دشمن کارساز افتاد. تیموتی فرنیش(Timooty furnish) در مقاله خود با عنوان«مهدی را در محاسبات خود از قلم نیندازیم»، به یک نظر سنجی که مؤسسه پیو در شرق آسیا انجام داده است، استناد کرده و میگوید: از مخاطبان خود در ۳۰ کشور شرقی پرسیدیم که شما به بازگشت «مهدی» در طول عمر خود معتقد هستید؟، ۴۲درصد پاسخ مثبت دادند. یعنی این افراد منتظرند که «مهدی موعود» ظهور کند و آنها او را ببینند. فرنیش در این تحقیق خود به سیاستمداران آمریکایی چند توصیه میکند که متوجه اعتقاد ۷۰۰ میلیون مسلمانی که منتظر ظهور زودهنگام موعود هستند، باشید، او در ادامه میگوید: اگر بتوانید یک شخصیت کاریزما را به عنوان مهدی به این جمعیت معرفی کنید و تنها ۲۰ درصد آنها به موعود کذایی معتقد شوند چیزی حدود ۲۰۰ میلیون نفر میشود!
این تحقیق و مقاله نشان میدهد که چه مطالعه دقیق درباره علایق و ظرفیتهای جهان اسلام انجام داده اند و به دنبال مدیریت خلأهای اعتقادی ما هستند. ظهور یمانی، سیدخراسانی و گاه امام زمان تقلبی ناشی از مدیریت دشمن و جهلی است که نسبت به مهدویت در بخشی از جامعه ما وجود دارد.
برای مقابله با سوءاستفاده دشمن از اعتقاد به موعود مسلمانان چیه باید کرد؟
شفاف سازی مسایل پیرامون مهدویت توسط علما وروحانیون و تغییر نگاه عموم مردم به تحقق زمینه ظهور به جای پرداختن به نشانههای ظهور راهی است که سوء استفاده دشمن از موضوع «موعودگرایی» را مسدود میکند.
نظر شما